گزارش حاضر توسط یکی از معترضان در خیابان ولیعصر تهران نوشته شده و جهت انتشار به کانون حقوق بشر ایران داده شده است.
کانون حقوق بشر ایران، از روز شنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، اخبار اعتراضات و قیام سراسری در شهرهای ایران را منتشر کرده است. این اعتراضات بصورت بی وقفه و روزانه تدام پیدا کرده است. و تا بحال هزاران مجروح، هزاران بازداشتی و بیش از ۱۹۳ شهید داشته است. گزارش حاضر توسط یکی از معترضان در خیابان ولیصعر نوشته شده است.
گزارش یکی از معترضان در خیابان ولیعصر تهران – «از انقلاب تا انقلاب»
امروز در میدان انقلاب سمت چهارراه ولیعصر -کارگر شمالی- بلوار کشاورز بودم. خیابان انقلاب مامور بود. بسیجی و گارد ویژه و لباس شخصی و نیروی انتظامی بود. ولی خیلی زیاد نبودند.
هفته پیش شنبه هر چه نیرو بود به سمت دانشگاه ریخته بودند. ولی امروز مامور کمتری جلوی دانشگاه بود. تکه تکه، خرد و پراکنده ایستاده بودند اجازه نمی دادند کسی شعار بدهد مردم مستمر بالا پایین می رفتند و راه می رفتند.
بعضی جاها به مردم گلوله ساچمه ای و دو سه بار گاز اشک آور زدند. از هفته گذشته و روزهای قبل کمتر زدند. برخوردهایشان برای رعب و وحشت بود چند نفر را هم دیدم گرفتند.
فقط جوانها نبودند. مسن ها هم آمده بودند.
در مترو چهارراه ولیعصر که اسمش تئاتر شهر است، آمدند داخل مترو جوانی را بگیرند یکی از خانمهای مسن نگذاشت گفت پسرم است درگیر شد. ما هم جلو رفتیم نگذاشتیم که او را بگیرند. لباس شخصی آمده بود او را بگیرد. مردم با او درگیر شدند. لباس شخصی را زدند. نگذاشتند نیروی انتظامی سوار مترو شود. در نهایت نگذاشتیم او را ببرند.
یک پسر تی شرت سفید لباس شخصی بود یک دختری که کلاه زرد داشت را گرفتند جوانهای دیگر به او فحش می دادند می گفتند او را لو داده و سمت مامورها برده.
در خیابان انقلاب دم متروی چهارراه ولیعصر هجوم آوردند که رعب و وحشت بیندازد که شما را می زنیم یک باتوم به پشت من زد. منهم کلی به او ناسزا گفتم.
یک چیز جالب اینکه هم در خیابان انقلاب دیدم هم در چهارراه ولیعصر دیدم هم در ایستگاه اتوبوس نشسته بودم دیدم در بی آر تی مردم شعار مرگ بر دیکتاتور می دادند.
لباس شخصی که مال وزارت اطلاعات بود که تیپش مشخص بود در ایستگاهها ایستاده بودند.
در مسیر با یک دختر جوانی آمدیم به سمت بولوار کشاورز می رفتیم تعدادی از خانمهای جوان نشسته بودند. یک تعداد دیگری هم آمدند راه آمدیم و شعار دادیم. گویا یکی اطلاع داده بود، موتوری های گارد سر چهارراه فلسطین – بلوار کشاورز منتظر بودند که جلوییها را با ساچمه زدند.
بدو می آمدند ما را بزنند. وقتی آمدند از بالا چند خانه اهالی محل شروع به فحش دادن به نیروهای حکومتی کردند. مردم از بالا سنگ و پاره آجر به سر ماموران می زدند. از پایین هم آنها سنگ می زدند. یک خانم در را باز کرد رودررو شروع به فحش دادن و مقابله کرد.
اوایل که تظاهرات شروع شد کلی نیرو می ریختند. الان مثل آنموقع نبود چون نقاط مختلف تظاهرات بود واینقدر نیرو ندارند.
کاری که می کردند با موتور سروصدا می کردند که رعب و وحشت بیندازند. حتی موتوری بود که لباس شخصی با یک زنی پشتش بود مانتو رنگی داشت شالش افتاده بود که معلوم بود پرستوست. با گاردیها می رفتند.
یک خانمی گفت در خیابان بزرگمهر موتوریهای گاردی با هم تصادف کردند زخمی شدند ماشین آمبولانس آمد آنها را جمع کرد و برد.
یک چیز جالب در این تظاهرات اینکه مسنها بودند. یک زن و شوهر پیر که آقا کوله ای داشت که بچه در آن بود. در این تظاهرات بودند.
روز خوبی بود. من حتم دارم این روزهای خوب را ادامه میدهیم تا وقتی که به هدف برسیم. ما در انقلاب بودیم و به انقلاب خواهیم رسید. همانطور که دانشجویان شعار میدادند: «بهش نگید اعتراض این دیگه انقلابه»
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / توییتر / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک