جامعه ایران، بدلیل نارضایتی انباشته شده بیش از ۴۰ سال سرکوب آزادیهای فردی، اجتماعی و سیاسی و مشکلات اقتصادی و معیشتی، در وضعیت انفجاری قرار دارد
نظام ولایت فقیه که خامنهای آن را نمایندگی میکند، بدلیل ماهیت سرکوبگرانهاش با بحرانهای زیادی دست و پنجه نرم میکند. در زمینه بحران های بین المللی تلاش می کند با گروگانگیری اتباع خارجی و با تروریسم از کشورها باج بگیرد، در سطح داخلی تلاش میکند که تیغ سرکوب را بر گردن مردم هر روز تیزتر کند.
اعدام گسترده و روزافزون زندانیان از فروردین ۱۴۰۲ تاکنون، گواهی آن است که خامنهای برای جلوگیری از سقوط نظامش بدست مردم، شهروندان خودش را کشتار می کند.

جامعه ایران، بدلیل نارضایتی انباشته شده بیش از ۴۰ سال سرکوب آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی، نادیده گرفتن شدن توسط حاکمیت و مشکلات اقتصادی و معیشتی، در وضعیت انفجاری قرار دارد. این وضعیت را میتوان در کوچه و خیابان شهرها و در تجمعات و شعارهای مردم، بخوبی مشاهده کرد. آنجا که مردم و جوانان و زنان، در برابر مأمورین سرکوبگر می ایستند و مقاومت میکنند، آنجایی که اقشار مختلف مردم مانند بازنشستگان، پرستاران، کارگران، مالباختگان و … برای بدست آوردن حقوق خود به خیابان می آیند و حق خود را فریاد میکنند.
سرکوب و اعدام بیشتر توسط یک حاکمیت، نشان قدرت نیست بلکه نشان از دینامیزم انفجاری جامعهای دارد که تن به خواسته دیکتاتور نمی دهد. تیغ سـرکوب علیه مردم ایران دیگر اثر ندارد.
اعدام، سـرکوب زنان، زندانی کردن معترضین، تهدید جوانان، اخراج اساتید و دانشجویان در ایران و بازداشت خانواده جانباختگان راه آزادی و زندانی کردن آنان، راه به جایی نخواهد برد و تنها فاصله مردم با حاکمیت را بیشتر خواهد کرد. چنین اقداماتی به جامعه انگیزه بیشتری برای مبارزه می دهد و جوانان بیشتری از زندگی اجتماعی به منش مبارزاتی روی خواهند آورد.
نتیجه اینکه مأموران و جلادان وابسته به حکومت، با اعدام و جنایت، بذر مبارزاتی بیشتری را می کارند. حاکمیتی که سـرکوب می کند، با توفان و سونامی خشم مردم روبرو خواهد شد.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / توییتر / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
Discussion about this post