زندان تهران بزرگ کجاست؟
زندان تهران بزرگ کجاست؟ زندان تهران بزرگ یا فشافویه از بدنام ترین زندان ها در نظام ننگین ولایت فقیه است که زندانیان بدون رعایت اصل تفکیک جرائم، برای به اصطلاح تنبیه، به آن منتقل می شوند.
فشافویه زندانی برای زندانیان «غیر سیاسی» و «عادی» است که معمولا فاقد هر نوع توجه رسانهای و اعتراضات حقوق بشری هستند .اما در مواردی زندانیان سیاسی را نیز برای اذیت و آزار بیشتر به این زندان منتقل میکنند. از جمله زندانیان سیاسی که در این زندان حبس گذرانده اند، میتوان از زندانی سیاسی سهیل عربی نام برد. این زندان در حقیقت به صورت یک اردوگاه کاری است که از زندانیان بیگاری میکشند.
زندان مرکزی تهران بزرگ یا زندان فشافویه که سال ۱۳۹۴ به بهرهبرداری رسید، در جنوبیترین منطقه استان تهران (۳۲ کیلومتری جنوب تهران) در حسن آباد قم واقع شده و برای نگهداری ۱۵ هزار تن از محکومان مواد مخدر ساخته شده است.

برای رفتن به این اردوگاه باید از کیلومتر ۱۲ آزادراه تهران ــ قم، وارد خروجی حسنآباد شد.
پس از ورود به شهر حسن آباد و دور زدن میدان اصلی آن (میدان حسنآباد)، وارد جاده دوطرفه حسنآباد به چرمشهر میشویم. (جاده چرمشهر روشنایی ندارد و بعد از غروب آفتاب این جاده ظلمات می شود. به دلیل نبودن اتوبوس و تاکسی افراد باید طول ۵ کیلومتری جاده را تا خیابان اصلی قم پیاده طی کنند. ) زندان تهران بزرگ نیز در این جاده قرار دارد. پس از پشت سر گذاشتن حدود ۳۰ کیلومتر، اردوگاه، در سمت چپ جادهای که تا چشم کار میکند مزارع کشاورزی و دامپروری است، با برجکهای بلند و ساختمانی عریض و طویل نمایان می شود. فاصله بین جاده تا اردوگاه حدود۵۰۰ متر است.
نزدیک ترین روستا به زندان تهران بزرگ روستای «آراد» است که قدمتی ۵۰۰ تا ۶۰۰ ساله دارد. جمعیت این روستا ۳۵ خانوار بوده که در محاصره زمین های زراعی بنیاد به اصطلاح تعاون زندانیان قرارگرفته است.
در این زندان، زندانیان جنایی؛ محکومین به قاچاق مواد مخدر و یا زندانیان معتاد به مواد مخدر زندانی هستند. این زندان یکی از کثیف ترین زندانهای ایران و فاقد حداقل امکانات بهداشتی و معیشتی است در ساخت این اردوگاه از تجربیات ساخت زندانهای مرکزی کرج و تهران بزرگ استفاده شده است.
رفتار با زندانی
در زندان تهران بزرگ، افراد را در بدو ورود به شدت کتک می زنند، موهای آنها را می تراشند و مورد تحقیر و هتک حرمت قرار می دهند. هر خلافکاری که به این زندان می رود راه های خلاف و بزه را بسیار بهتر از قبل فرا می گیرد. در این زندان حتی امکانات اولیه بهداشتی هم وجود ندارد.
زیرساختهای زندان
اردوگاه فشافویه از نظر مساحت بزرگترین زندان کشور است. به گفته یکی از دست اندرکاران، این اردوگاه یکی از بزرگترین زندانهای خاورمیانه میباشد.
این زندان دارای سه بال اصلی دور تا دور اردوگاه است و مساحت کل زندان ۱۱۰هکتار است. فشافویه، ۷۰هزار مترمربع زیربنا دارد. دارای ۳۸ سوله میباشد که ۲۶ سوله آن شامل ۲۴ بند ۳۰۰ نفره است. و تعداد ۱۲ سوله به پشتیبانی و حفاظت اختصاص دارد.
پس از عبور از درب بزرگ و فولادی یکی از سالنهای بال A اردوگاه، وارد راهرویی میشوید که در دو طرف آن حیاط هواخوری زندانیان قرار دارد.
در انتهای این راهرو اتاقهایی قرار دارند که بخش اداری زندان هستند و کارشناسان فرهنگی، روحانی، پرستار، مراقب و مسئول بند با استقرار در این بخش، کارهای مربوط به زندانیان را انجام میدهند.
در سمت چپ و راست هر بند، دو سالن وجود دارد که برای ورود به این سالنها باید از دربهای ضد گلوله و انفجار و به ستون وصل شده، عبور کرد.
بخش انفرادی اردوگاه دارای دو طبقه است و در هر طبقه تعدادی سلول انفرادی وجود دارد.
مجموعه سالنهای ملاقات در بال B اردوگاه قرار دارد.
در سقف هر اتاق دو عدد جعبه فلزی مربوط به دستگاه پارازیت برای مختل کردن موبایلهایی که احتمال میدهند قاچاقی وارد قرنطینه شده باشد، نصب شده است. (جلوی درب دو اتاق در طبقه دوم سالن B و بالای قرنطینه دو جعبه فلزی متفاوت هم نصب شده که احتمالا مربوط به دستگاه شنود برای گفتگوهاست.)
جهنمی به نام زندان فشافویه
نادر فتوره چی یکی از روزنامهنگاران که دست به افشای غارت و اختلاس در صندوق فرهنگیان توسط عوامل حکومتی زده بود پس از گذراندن ۴ روز در قرنطینه زندان فشافویه به گوشه ای از مشاهداتش از این زندان پرداخته و از جمله نوشته است:
«متهم، محکوم، زندانی انتقالی و هر شکل دیگری از «مددجو»، ۴ روز را در «قرنطینه» سپری و سپس به «تیپ» منتقل میشود.
شرایط رفاهی «تیپ» با «قرنطینه» تقریبا شبیه تفاوت شرایط رفاهیایست که به قول خود مددجویان بین «مستراح» و «اتاق خواب» وجود دارد.
در ۴ روز قرنطینه، مددجویان، با هر جرمی و با هر قرار بازداشتی از آب آشامیدنی بدون مزه، تهویه، دستشویی، سیگار و غذای قابل هضم محروم هستند.
زندان فشافویه، از آنرو که برای زندانیان معتاد که قدرت تحرک کمی دارند طراحی شده، فاقد «توآلت عمومی»ست. توآلت، یک سوراخ در کف یک محوطه ۶۰ در ۶۰ سانتیمتری بدون شلنگ و روشویی و نور است که با یک پرده از تختها و کف سلولهای ۳ متر در ۳ متر، که ۲۶ تا ۳۲ مددجو در آنها «میلولند» تعبیه شده است و به این سلولها «فیزیک» گفته میشود.
شرایط «فیزیک» به حدی ضدانسانی و غیربشری است که در خود قرنطینه به «تبعیدگاه» مشهور هستند.
در سلولهای قرنطینه(فیزیکها)، سه تخت سه طبقه و دو پتو در کف اتاق وجود دارد. دو پنجره فوقانی فاقد شیشه است، کولر و شوفاژ وجود ندارد، آب از ساعت ۴ بعدازظهر تا ۷ صبح قطع است و نور با یک لامپ مهتابی ۱۰۰ وات تامین میشود که اگر بسوزد، تعویض آن به قول زندانیان با کرام الکاتبین است.
در سلولهای قرنطینه، به شکلی نانوشته نظامی طبقاتی و سلسله مراتبی حاکم است؛ به طوریکه «تختخوابهای پنجرهای» متعلق به با سابقهترین و یا گردن کلفتترین افراد سلول است. (محکومان حبس طویلالمدت موسوم به «حبسکشها»، موادفروشان عمده، اشرار، دعواییها و سرقتیهای سنگین)، تختخوابهای عادی (طبقاتی که به پنجره دید ندارند) متعلق به «ردهای»ها (خرده فروشان مواد، کیف قاپها، سرقتیهای پرونده سبک و ….) و کف سلول متعلق به «کفخوابها»(معتادان،افغانیها و تازهواردان) است.
تراکم جمعیت سلولها ناشی از ورود باورنکردنی روزانه «تازهواردان» است. تقریبا در هر ۲۴ ساعت بیش از ۴۰ زندانی جدید به قرنطینه اضافه میشود، این درحالیست که خروج از قرنطینه در هر شبانه روز حداکثر ۱۰ نفر است.
شرایط «کفخوابهای زیر تخت» که معمولا افغانی و معتادان تزریقی هستند، چیزی شبیه تجربه «تابوت» است. آنها به دلیل کمبود جا در کف سلول، در زیر تختهای پایین جا داده میشوند و معمولا سه نفر پس از قرارگرفتن آنها در زیر تخت، به پشت به تخت تکیه میدهند و بدین ترتیب آنها از هرگونه قدرت حرکت در زیر تخت و داشتن منفذ نور و جریان هوا محروم میشوند. به آنها «قبرخواب» گفته میشود.
بوی تعفن ناشی از تعرق بدن و زخمهای عفونی در سلولها باورکردنی نیست و چون معتادان تزریقی در قرنطینه خماری پس میدهند، توان انتقال به محفظه موسوم به «دستشویی» برای شستشو ندارند و همین امر باعث افزایش بوی تعفن در سلول میشود.
بیش از ۸۰ درصد زندانیان قرنطینه معتادان تزریقی و کارتنخواب هستند که توان ایستان روی پا ندارند و به جای انتقال به زندان باید به بیمارستان منتقل شوند.
در کل قرنطینه فقط یک «افسر نگهبان» که مامور دولت است وجود دارد و مابقی امورات زندان اعم از پذیرش، خدمات، آشپزی، ناظر شب، انتقال مددجو به زندان و حتی بهداری توسط خود زندانیان اداره میشود.
به غیر از یک افسرنگهبان، یک روحانی(مسئول فرهنگی) و یک «مددیار» نیز از «پرسنل» هستند که البته وجودشان هیچ خاصیتی برای زندانیان ندارد.
هزاران زندانی در زندان تهران بزرگ در بیابان های منطقه فشافویه در تیرماه سال جاری در بی آبی و تشنگی بسر میبردند.
در تیر ماه۹۷ برای چندین روز هیچگونه آب آشامیدنی به زندان تهران بزرگ نرسیده بود و زندانیان به اجبار از آب شور زندان که درصد شوری بالایی دارد استفاده می کردند.
شوری آب به حدی است که نمی شود آن را نوشید. در همین حال فروشگاه زندان در این شرایط از آوردن آب برای فروش امتناع میکرد و مسئولین زندان هیچ تلاشی برای تامین آب و حتی فروش آب به زندانیان نمیکردند.
در فصل زمستان نیز زندانیان با سرما دست و پنجه نرم میکنند.
سیستم گرمایشی برای سالن ها به ندرت روشن میشود. حتی پتو نیز که حق هر زندانی است به آنها داده نمیشود.
وضعیت استحمام به صورتی است که بیشتر مواقع حمامها بستهاند. وقتی هم که حمام را باز میکنند باید با آب سرد حمام کنند.
اکثر زندانیها دچار بیماری سرماخوردگی و آنفولانزا هستند که از بردن آنها به بهداری ممانعت میشود. وقتی هم که با اصرار و پیگیری به بهداری اعزام میشوند آنجا نه دکتری هست و نه دارویی جهت درمان آنها. حتی تهیهی قرص سرماخوردگی ساده در این زندان به سختی انجام میشود.
آمار بالای ۵۰۰ نفر در سالنی که ۱۶ اتاق ۱۵تختخوابی دارد شرایط زندگی را خیلی دشوار کرده به صورتی که بیشتر افراد به صورت فشرده در وسط سالن میخوابند.
از دیگر مشکلات زندان، جیره غذایی نامناسب و بسیار کمی است که به زندانیان میدهند. حتی جیرهی نان روزانهی زندانیها را یا نمیدهند یا آن را مستمرا کم می کنند.
در این زندان حتی برای پست یک نامهی ساده، زندانیان باید به مدت یک ماه یا بیشتر در انتظار باشند تا بالاخره طی پیگیریهای فراوان، نامههای آنها که اکثراً اداری و مربوط به امورات پروندهشان هست ارسال شود.»
وضعیت تیپ ۱ زندان تهران بزرگ بند ۹
در بند ۹ تیپ یک زندان تهران بزرگ بیش از ۴۰۰ زندانی در سالنی که ظرفیت نگهداری آن تنها ۲۰۰ نفر میباشد محبوس هستند. این زندانیان، محروم از تخت هستند. کفخوابی، کریدورخوابی و زجرآورتر از همه دوترکخوابی، آسیبهای شدید به روح انسانهایی میزند که اکثر آنها به واقع مجرم نیستند و یا اگر هستند قربانی سیستم فاسد اقتصادی حاکمیت فاسد ولایت فقیه هستند.
سالن ۵ تیپ ۱ زندان تهران بزرگ
شرایط در سالن ۵ تیپ ۱ زندان تهران بزرگ بسیار فاجعه بار است. وضعیت بهداشت اسفناک بوده، سرویس بهداشتی و روشویی هم علاوه بر ظاهری نامناسب کاملاً آلوده میباشد. نیمی از سرویسهای بهداشتی غیرقابل استفاده است. حتی گاهی مواقع مایع شستشوی دست نیز یافت نمیشود.
از هشت تلفن موجود در بند، سهتا کار نمیکند و دو تای دیگر در اختیار وکیل بند و انتظامات است. این سه تلفن برای حدود ۵۰۰ نفر زندانی است و حق تلفن بین زندانیها خرید و فروش میشود.
هر سالن حدود ۶ عدد سینک ظرفشویی دارد که هم برای شستشوی ظرف و هم برای رخت و لباس از آن استفاده میشود.
حمام نیز نهتنها از این قاعده مستثنا نبوده بلکه وضعیت بدتر و کثیفتری دارد. در حمام آب داغ وجود ندارد که هر ساله سرد شدن هوا مشکل را چندینبرابر میکند.
هر سالن جمعاً حدود ۱۵ دوش حمام دارد که معمولاً سه یا چهار تا از آنها خراب و ناقص هستند. چیزی حدود یازده – دوازده عدد دوش برای ۵۰۰ نفر میماند. یعنی حدود نیم ساعت باید در صف ایستاد تا بتوان حمام کرد، و مدتزمان استفاده از دوش برای هر نفر ۵ دقیقه میباشد. کف حمام همیشه مملو از آب کثیف می باشد.
شاید ماهی یک بار اسم یکی از زندانیان هر اتاق را بنویسند و به بهداری اعزام کنند که در خیلی از مواقع هم به دلیل ویزیت نکردن دکتر یا بهانههای دیگر منتفی میشود.
بین زندانیان سر جیره کم غذایی دعوا میشود. تجارت هروئین، شیشه، تریاک، حشیش و قرص حاوی مرفین که در زندان به نام «وی۲» شناخته میشود در دست مافیای زندان است. پول رایج زندان سیگار میباشد و ۵ دقیقه معادل یک پاکت سیگار است.
اعتصاب، تنها اهرم فشار زندانی است و زندانی با به خطر انداختن جان خویش تنها میخواهد خواسته خود را به خارج از زندان برساند. اما در زندان تهران بزرگ هیچ توجهی نسبت به این فرآیند صورت نمیگیرد و حتی در خیلی از موارد این موضوع به سازمان کل زندانها و مراجع قضایی هم اطلاع داده نمیشود.
اخاذی از زندانیان توسط مسئولین زندان
در زندان تهران بزرگ زندانیان از اخاذیهای مسئولین زندان به فغان آمده و در عذاب هستند.
به گفته منابع نزدیک به زندانیان، مسئولین زندان تهران بزرگ عده ای دزد هستند و دائما بدنبال باجگیری از زندانیان می باشند.
رئیس حفاظت زندان و رئیس تیپ به بهانه های مختلف از زندانیان اخاذی می کنند. در صورتی که زندانی اعتراض کند و یا توان پرداخت پول را نداشته باشد، وی را به عنوان تنبیه به سالنهای تنبیهی منتقل می کنند.
زندانی باید برای بازگشت مجدد به سالن قبلی تحت عناوین اهدایی، خرید آکواریوم، کولر گازی، فرش و … چند میلیون پول پرداخت کند.
در مواردی زندانی را بدون وسایل مورد نیازش به سالنهای دیگر منتقل کرده و بعد با گرفتن پول میزانی از مایحتاجش را به وی می دهند.
همچنین زندانیان به دزدی وسایل خود توسط مسئولین زندان تحت عنوان غیرقانونی بودن وسایل معترضند. هنگامی که خانواده های زندانیان وسایل را با سختی تهیه کرده و برای عزیزانشان میفرستند، رئیس حفاظت زندان و رئیس تیپ به بهانه غیرقانونی بودن، لباسها و وسایل را مصادره کرده و تنها بخشی از آنها را به زندانی تحویل می دهند. در این زندان پول حرف اول را می زند.
آب آشامیدنی زندان شور و غیرقابل نوشیدن است و زندانیان برای آشامیدن آب مجبور به تهیه آبمعدنی با هزینههای شخصی میباشند.
قرنطینه ۲ زندان تهران بزرگ
در این قرنطینه هر سالن ۶ اتاق دارد و یک اتاق ۱۲ متری برای ۳۰ زندانی است، آب گرم اصلا وجود ندارد و آب سرد هم فقط یک ساعت در روز وصل میشود، ۱۷۰ زندانی هر سالن باید از یک توالت در طول روز استفاده کنند. مراقبتهای بهداشتی جدی گرفته نمیشود و زندانیان با نوعی جیرهبندی آب روبرو هستند.
موضوعی به نام بهداشت در این زندان شوخی است چون حتی آب نیست و بدون آب حتی نمیشود زندگی کرد.
کسانی که خیلی به بهداشت اهمیت میدهند به اصطلاح خودشان دوش آفتابه میگیرند، یعنی با یک آفتابه آب در هواخوری دوش میگیرند. به دلیل ازدحام و نبودن آب شپش و ساس در اتاقها کاملا عادی است.
بیماران، بهداشت و شکنجههای روحی – روانی
زندان تهران بزرگ حتی امکانات اولیه برای مداوای زندانیان بیمار را ندارد. در این زندان حتی بیمارانی که مبتلا به ایدز و هپاتیت مثبت هستند هم نه از بقیه تفکیک شدهاند و نه مراقبت دیگری از آنان میشود، خودشان و همه بند هم میدانند ولی برای کسی اهمیت ندارد، چیزی به نام مراجعه به بهداری هم در صورتی وجود دارد که زندانی کاملا از پا بیفتد و بقیه آنها را به بهداری ببرند و آنجا نهایتا یک سرم وصل میکنند.
با توجه به کمبود آب، شستوشوی زندانیان با آب چاهی که یک بار تصفیه شده، انجام میشود.
سیگار و مواد مخدر به صورت ۲۴ ساعته در اتاقها و سالنها مصرف میشود به طوری که کل سالن در دود فرو میرود.
در زندان تهران بزرگ برای سهولت اداره زندان و ارتباط نداشتن با زندانیها از خود زندانیان برای برقراری نظم استفاده میشود.
در هر سالن این زندان حدود ده زندانی با اتهامات خطرناک با گرفتن امتیازاتی وظیفه برقراری نظم را به عهده دارند. هر سالن وکیل بند و چند زندانی دارد به اسم انتظامات که معمولا از زندانیان قلدر و با اتهامات خطرناک هستند. این نفرات انتظامات، در هر سالن اتاق و تلفن و دستشویی و حمام جداگانه دارند، مثلا یک دستشویی برای ۱۷۰ زندانی و یک دستشویی هم برای ده دوازده نفری میباشد که به عنوان انتظامات به زندانبان کمک میکنند و انتظامات در مقابل این امتیازها زندانیان را سرکوب و حتی تنبیه میکند.
زندانیان در زندان تهران بزرگ هم از نظر روانی و هم از نظر روحی شکنجه میشوند. توهین و تحقیر و فحاشی آن قدر طبیعی است که حتی رئیس زندان هم از پشت بلندگو به همه زندانیان فحشهای رکیک میدهد، کتک زدن زندانیان به بهانههای متفاوت هم عادی است. مثلا موقع آمار صبحگاهی زندانیان را مجبور میکنند یک یا دو ساعت روی دو زانو بایستند.
انتقال ناگهانی بازداشت شدگان اعتراضات آبان۹۸ و زندانیان سیاسی از تیپ ۵ زندان تهران بزرگ به تیپ ۲:
چهارشنبه ۹ دی ماه ۹۹ مسئولان زندان تهران بزرگ با استفاده از گارد زندان تهران بزرگ، بازداشت شدگان اعتراضات آبان و زندانیان سیاسی سالن ۲ تیپ ۵ این زندان را به صورت ناگهانی و به اجبار جابجا کردند.
رئیس تیپ ۵ به نام ازوجی به سالن ۲ تیپ ۵ زندان تهران بزرگ مراجعه کرده و به زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان اعتراضات آبان ابلاغ کرد که قرار است همه آنها به دلیل اصل تفکیک جرائم به تیپ ۲ منتقل شوند.
زندانیان سیاسی به این جابجایی اعتراض کردند چرا که زندانیان در تیپ۵ با هزینه خود توانسته بودند مقداری امکانات برای این سالن (سالن ۲ تیپ ۵) فراهم کنند و حالا بایستی علیرغم میل خود این سالن را به همراه امکاناتی که خود تهیه کرده بودند رها کرده و به تیپ ۲ این زندان که از نظر امکانات اولیه زندگی و بهداشتی، سطح پایینی دارد منتقل شوند.
زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان اعتراضات سراسری آبان ماه ۹۸، روز بسیار سختی را پس از انتقال به سالن متادونیها گذراندند. این سالن که پیش از این مربوط به مصرف کنندگان متادون بوده، پر از موش، سوسک و ساس است. تمام نئوپانهای به کار رفته در ساختمان توسط موش و حشرات موذی خورده شده، همه جا بسیار کثیف و لانه جوندگان و حشرات موذی است. حتی داخل لوله های و منافذ تختهای فلزی پر از سوسک، موش و ساس است. زندانیان تمام شب را به باز کردن لوله تختها و کوبیدن گذراندند تا بتوانند سوسک و موشهای داخل این لوله ها را بیرون بکشند.
Discussion about this post