سامان یاسین از بازداشت شدگان تظاهرات سراسری از بیمارستان روانپزشکی به زندان گوهردشت بازگردانده شد.
به گزارش کانون حقوق بشر ایران، روز شنبه ۷ مردادماه ۱۴۰۲، سامان یاسین (صیدی) از بازداشت شدگان تظاهرات سراسری شامگاه سه شنبه سوم مردادماه ۱۴۰۲، پس از چهار روز نگهداری در بیمارستان روانپزشکی امین آباد به زندان گوهردشت برگردانده شد.
روز یکشنبه اول مردادماه ۱۴۰۲، سامان یاسین به دستور قاضی صلواتی به بیمارستان روانپزشکی رازی (امین آباد) واقع در شهرری منتقل شد. او در این بیمارستان از بدو ورود به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و او را مجبور به خوردن قرص های قوی اعصاب کردند. او به دلیل مقاومت در برابر خوراندن دارو، توسط سربازان و پاسیار زندان به شدت ضرب و شتم شد و با پوتین به سر و روی او ضربه وارد کردند.
سامان یاسین با وجود گذشت بیش از ۱۰ ماه از بازداشت همچنان در بلاتکلیفی قرار دارد.
او در پیامی که روز جمعه شش مردادماه ۱۴۰۲، از زندان گوهردشت ارسال کرده درباره آنچه به او گذشت چنین می نویسد:
«سامان یاسین از زندان سامان یاسین هستم رپر ۲۷ ساله کرد از زندان رجایی شهر
البته اینجور که بنظر میرسه میخواهند منتقل کنند قزل حصار! فشار عصبی زیاد روی من تحمل حبس را غیر ممکن کرده
بارها رفتم بهداری و تقاضا کردم که کاری کنند برای من دیگه مخ من نمی کشه! گفتم قرار شد برای آزمایش و پیگیری عدم تحمل کاری کنید!
آخه خودشون میدونن در این ده ما چه بلایی سر من با دارو های بی نام و نشان و تزریق امپول و شکنجه روانی و جسمی آورده اند.
شنبه صبح زود گفتن آماده شو برویم بیمارستان رازی (امین آباد) تست بدیم، من چه میدونستم کدام شکنجه گاهی هست او خراب شده اخه! پوشیدم رفتم. چند دختر پسر تا من را دم در اون مرکز دیدن شروع کردن داد و بیداد که این سامان یاسین هست کجا میبرید؟ مامورها متفرقشون کردن و گفتن حاشیه سازی نکنید.
از یک در پشت ساختمان بردن داخل.
نمی دانستم چه برنامه ای برای من چیده اند باور کردم برای معاینه و مرخصی پرشکی هست این انتقال.
نباید باور میکردم. یک ساعتی کشید، بعد بردن یک بخش بنام سینا یک فکر کنم اسمش بود. گفتن بهت باید ترریق آمپول کنیم گفتم نه و شروع به مقاومت و داد و بیداد کردم درگیر شدم فکر کنم ۸ آدم مختلف بودن ریختن سرم کتک و فحاشی که تو غلط کردی که نمی گذاری مگر دست تو هست! زدم داخل یک شیشه نشکست لامصب محکم بود. پابند دست یک سرباز بود پریدم قاپ زدم باهاش کوبیدم شیشه خورد شد، نمی خواستم بزارم دارو لعنتی و به من تزریق کنن و مرا به کشتن دهند.
از پشت کوبیدن به سرم شوکر برقی بهم زدن. و چند نفری مرا به تخت بستند. تمام بدنم الان که جمعه شده هنوز کوفته هست و چشمهایم تار و دو بینی دارم. درحال داد و بیداد من و ضرب و شتم آنها، در همان شرایط به من تزریق شد.خیلی زیاد بودن کسانی که ریختن سرم!
نمیدونم چند روز بعد به هوش امدم ۲۴ ساعت یا شاید دو روز.
دیدم قفل شده هستم به تخت. گیج و همه جا سیاه و تار، که هنوز هم تار هست همه جا و تعادل ندارم و گیجم. آخه خیلی تو سرم زدن.
من آدم سالم بودم آخه! من اهل خودکشی و این چیزا نیستم، چرا به خودم صدمه بزنم؟
مجبورم کردن در کل این ده ماه بارها برای اعتراف و فشار دارو بخورم و تزریق بهم کردند! دفعه قبل هم که در اخبارها گفتن خودکشی کرده سامان یاسین، من نکرده بودم! اون دفعه در زندان به زور چهار قرص به من خوراندن. زمانی که بهوش آمدم داخل بهداری بودم واقعا نمیدونم چی گذشته بود و چقدر زمان برده تا بهوش آمدم.
الان هم مرتب قرص هایی بی نام و عجیب می آورند ولی من نمیخورم هرجوری هست. تمام بدنم زخم هست پس از انتقال از امین اباد به زندان هنوز.
می خواستن لخت کنند جمعی ببرند یک حمام نرفتم انقدر داد و بیداد کردم مجبور شدن سه شنبه شب مرا بازگردانند به بند زندان رجایی شهر. به سرم یه چیزهایی شبیه دستگاه وصل کرده بودن داخل شکنجه گاه رازی نمیدونم چی بود. قبلا هم برای اعتراف گیری که پرده بینی سمت چپم را پاره کرده بودن با فرو کردن خودکار و همش خون میاد.
من نیاز فوری به بستری در یک بیمارستان خارج از زندان و با پرشک متخصص دارم تعادل من برنمی گرده و همه جا سیاه هست و سرگیجه دارم.
از شنبه که بردن و این بلاها را سرم آوردن
سه شنبه شب برگردوندن الان جمعه هست و من بهتر نشدم. تا می خوابم یا خواب اعدام یا شکنجه همش کابوس دارم.
رفتم بهداری گفتن مال دارو هست خوب میشی، اما خوب نشدم! تقریبا یک هفته گذشته و من بهتر نمی شوم! باید من را به پزشک قانونی ببرن چه بلایی سر من آوردن؟
هر بلایی سر من بیاد اعلام می کنم از این طریق من در صحت و بی هیچ مشکلی ده ماه هست ربوده شده ام، مسئولیت جان من با قاضی صلواتی و سایر مسئولین است!
الان هم ظاهرا دادگاهی برای ۱۸ شهریور بهم دادن بدون وکیل؟ من انسان سالم و مشغول کارم بودم.
رپ ترانه مردمی و صدای بی عدالتی هست
من خودم کودک کار بودم صدای بی عدالتی کولبر کورد و فقرِ سوختبر بلوچم. من تشنه ماندن کارون و خشک شدن دریاچه ارومیه هستم. برای همین رپر هستم. چرا با من لج کرده اند؟ جرمم ترانه هست؟
سامان یاسین (سامان صیدی)
جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲
زندان رجایی شهر»
سامان صیدی خواننده رپ در ۸ مهرماه ۱۴۰۱، در بحبوحه اعتراضات سراسری دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. او سپس به زندان تهران بزرگ و مجددا به اوین منتقل شد.
در آذرماه ۱۴۰۱، سامان یاسین (صیدی)، توسط شعبه ١٥ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی «صلواتی» به اتهام «محاربه» به اعدام محکوم شد.
در اوایل دی ماه ۱۴۰۱ دیوان عالی کشور این حکم را نقض و برای بررسی مجدد به دادگاه صادر کننده حکم ارجاع داد. اتهامات وی «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» و «اخلال در نظم و آسایش عمومی» اعلام شده است.
سامان صیدی، متولد ۷۷، اهل کرمانشاه، خواننده رپ است.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / توییتر / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
Discussion about this post