از عباس دریس بشنویم
من عباس دریس اهل ماهشهر و دارای سه فرزند 16 و 12 و 8 ساله هستم. در استان خونگرم خوزستان و بر روی دریایی از نفت هستم، اما به خاطر گران کردن سوخت شاهد آن چه را که نباید بودم. کشتار اعتراض سراسری آبان 98 در نیزارهای ماهشهر بودم. من شاهد جنایت و کشتار جوانان ماهشهری بودم. آنان که فرزندان خوزستان را در ماهشهر کشتار کردند، نمی خواهند شاهدی از این جنایت باقی بماند و اکنون درصدد نابودی من هستند چرا که من گواه این کشتار در آن نیزارهای خشک و خونآلود بودهام.
من ۳ فرزند پسر دارم که بزرگترین آنها یعنی جگرگوشه ام علی، برای ملت ایران نامه ای نوشت و کمک خواست. فرزندان من مادرشان را هم از دست داده اند. مادر پیرم که نابینا هم هست سرپرست این سه پسر است اما!!!
هر وجدان با شرافتی در این مملکت از قاتلان و مأموران خامنه ای می پرسد آیا پاسخ مردمی که به اعتراض برخواستند تانک و زرهپوش بود؟ آیا حق مردم از ثروتهای خدادادی این است؟
اگر چه که حق من زندگی و زنده ماندن است، اما من به کسی التماس نمی کنم.
در پایان نامهی فرزند بزرگم را بخوانید:
«مردم مهربان دنیا، من علی دریس بزرگترین فرزند عباس و کفایه هستم. متاسفانه مادرم با شنیدن خبر احتمال محکوم شدن پدرم به اعدام، سکته کرد و ما را تنها گذاشت. اکنون پدرم در خطر اعدام شدن هست، من و برادرانم مهدی دوازده ساله و محمد که هشت سال دارد، میپرسیم آیا این دنیا آنقدر بیرحم است که نگاه کند ما پدرمان را هم از دست بدهیم. ما سه کودک از همه سازمانها، دولتها و مردم مهربان دنیا و حتی کودکان در دنیا میخواهیم کمک کنند پدرم اعدام نشود. این خیلی وحشتناک است، کمک کنید پدرم به خانه برگردد – علی دریس ١٦ ساله».
مقاله بالا نوشته ای از همکاران کانون حقوق بشر ایران از زبان عباس دریس از بازداشت شدگان تظاهرات ۹۸ نوشته شده است.
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / توییتر / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
Discussion about this post